صبحت های تکان دهنده تنها شاهد قتل داداشی: انگار چند ماه برای کشتن برنامه ریخته بودند!
مجید فرجی خبرنگار جوان کرجی که همراه با روح الله داداشی در صحنه قتل او حضور داشت در مورد این اتفاق گفت: «حدود ساعت 12:05 شب بود که روح الله با آزرای مشکی اش امد در خانه ما در خیابان مالک اشتر تا با هم برویم بیرون. با هم رفتیم از یک سوپر مارکت خرید کردیم و آمدیم توی ماشین نشستیم. کمی که جلوتر رفتیم یک پراید مشکی با بوق های وحشتناک (که هنوز صدای آن در گوشم است) پشت ما قرار گرفت و مدام شروع کرد به بوق زدن. مشخص بود دنبال بهانه ای برای دعواست چون راحت می توانست رد شود. روح الله شیشه را پایین کشید تا ببیند طرف چه می گوید که راننده چند فحش بد داد و بعد گفت اگر وجود داری بزن کنار. روح الله دید طرف سرش برای دعوا درد می کند گاز داد که برود اما پراید مشکی دنبالش آمد و سرانجام جلوی ما پیچید و روح الله که دید طرف دست بردار نیست از ماشین رفت پایین تا ببیند حرف حساب آن ها چیست. راننده همین که از ماشین آمد پایین دو تا فحش ناموسی داد و قمه را از غلاف بیرون کشید و تا روح الله به خودش بیاید قمه را محکم زیر حنجره روح الله کشید. شاید شما بگویید چرا روح الله با آن هیکل اسیر این آدم شد که قد بلندی هم نداشت. روح الله اصلا آدم دعوایی نبود. اصلا دنبال شر نمی گشت. فکرش را هم نمی کرد که طرف قمه را بزند اما انگار طرف برای این کار ماه ها برنامه ریخته بود چون معطل نکرد و بلافاصله زیر حنجره روح الله کشید»
او ادامه داد: «خون مثل فواره زد بیرون. روح الله شوکه شده بود که در همان حالت یکی هم توی قلب روح الله زد. آن یکی که کنار راننده نشسته بود آمد طرف من اما چیزی دستش نبود من هم با او گلاویز شدم که راننده را برای کمک خواست. راننده با قمه آمد سمت من و من رفتم سراغ ماشین تا سوئیچ را بردارم اما سوئیچ نبود. راننده به دوستش گفت بیا بریم زدمش... و بعد با قمه آمد سمت ماشین و نشست توی ماشین و گازش را گرفت و رفت. من دستم به جایی نبود و مدام فریاد می زدم کمک. گویا یکی از ساکنان ساختمان های آن محل در خیابان پونه غربی زنگ زده بود به 110 و گفته بود که تند بیایید که دو تا جوان را اینجا کشتند. ضبط شده صدای او در 110 هست. من رفتم سمت روح الله که دیدم مدام می گوید نامردا زدند تو قلبم.»..
بعد از استقبال زیاد از مطالب پــــ نــــ پـــــ این بار
منتظر یه مطلب جدید به نام "دانشگاهه ما داریم" و "مملکته داریم" و... باشید.
پخش فیلم داشتیم... کلید سالن دست هیشکی نبود!! اتاق استید میگفت نگهبانی نگهبانی پاس می داد اتاق اساتید! پناه بر خدا یه فیلم نشد توی این دانشگاه پخش کنیم... هرکی منتظر پخش بود متواری شد :( بعد کلید پیدا شد... دانشگاهه داریم آخه؟
امتحان آزمایشگاه 2ساعت داشتم آزمایش رو انجام میدادم هی جواب غلط بدست می اومد
آخر فهمیدم دستگاه خراب بوده
دانشگاهه ما داریم!!!
ترتیب کتاباشون اشتباهه... کتابی توی ترم هفت ارائه میشه که باید ترم یک ارائه شه...
اگه بخواین مثال زیاد دارم... دانشگاهه داریم؟
میرم دفتر دانشگاه میگم میشه اسپلیت کلاس رو روشن کنین؟
میگه سراسری خاموشه دسته ما نیست!!!
ولی میبینم واسه خودش روشنه!
دانشگاهه ما داریم!!!
میرم کتابخونه دانشگاه کتاب محاسبات عددی رو امانت بگیرم
میبینم فقط یدونه کتاب داره همونم امانته!
میرم کلاس میبینم همون یه دونه کتاب دسته استاده!!!!
دانشگاهه ما داریم!
خانمه نیم وجبی نشسته پشت ماشین هرکول با سرعت لاکپشت کیلومتر داره رانندگی میکنه کل خروجی اتوبانو بسته هر چی چراغ میدی راه نمیده بوق میزنی راه نمیده وقتی با هزار دنگ و فنگ راه میگیری فحشم میده حالا دیگه اومده پشت سرت گاز میده بوق میزنه واقعا ملته که داریم !
قایقران ملی مملکت غرق شد و مرد ، فوتبالیستها رو راه ندادن با گریه برگشت از زمین مسابقه ، وزنه بردار کشور به قتل میرسه تو روز روشن ، هنرمندان هم که یه جایی دارن آب خنک دارن میدن انگاری ... ثروت مملکت رو هم مسئولین یکی واسه من یکی واسه تو ، همینطوری میندزان از گلو پایین ،،، فاطمه پاره تنش است و نیست چاره بدبختی این ملت نیست ، ملت پاره تن این مملکت هست آخه با این وضعیت ، ملته که داریم؟!!
روح الله مرد بعد چند ساعت پلیس میره بیمارستان دنبال پیگیری کارش اونوقت تو "ایرنا" مینویسن پلیس بلافاصله حودشو به صحنه رساند
ملته نا داریم!!!
یارو ماشینش رو آورده دم در ما پارک کرده ، بهش میگم آقا پارک نکن نمیتونیم ماشین رو از حیات بیرون ببریم ، میگه هر وقت خواستید ماشین رو بیرون ببرید من رو صدا کنید ، وقتی هم که صدا میکنیم میگه بگید خونه نیست رفته سر کوچه ، ملت مردم آزاری هست که داریم؟
تو رستوران پیشخدمتو صدا کردم ... میگم آقا توی سوپ من مگس افتاده!
میگه مرده؟
پَ نه پَ هنوز زندست، داره شنا میکنه، صدات کردم بیایی نجاتش بدی !
میگن پ نه پ میری مرحله بعد باید محراب فاطمی روهم بکشی
تو خیابون داریم راه میریم ... دوتا گربه داشتند جفت گیری میکردن ...
دوستم پرسید... وااااا دارن جفت گیری میکنن ؟!
پَ نه پَ پدر پیرشو کول کرده داره میبره دکتر
به دوستم میگم من عاشق این ماشین شاسی بلندام ...
میگه منظورت پرادو و رونیزو ایناست؟
پَ نه پَ منظورم کامیونو تراکتورو ایناست !
ماشینه تا شیشه جمع شده ... یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن ...
یارو داره رد میشه ... میگه مرده؟
پَ نه پَ تصادف خستش کرده خوابیده
ایستک خوردیم شیشه هاش رو کابینت گذاشته ...
دوستم شب اومده می گه ایستک خوردید؟
پَ نه پَ شیشه خالی خریدیم به هم تجاوز کنیم !
هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم ...
آمپولارو دادم به پرستاره ...میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!
تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه ...
یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم میخوای گاز بزنی؟
پَ نه پَ من میخوام لیس بزنم
روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه... اومده میگه... روزنامه میخونی؟
پَ نه پَ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم
سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون گفتم مرسی آقا ...
می گه پیاده می شین؟
پَ نه پَ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد
دندونم بد جوری درد میکرد ... دستمو گذاشته بودم رو صورتم ...
دوستم دید منو پرسید دندونت درد میکنه؟
پَ نه پَ دارم اذان میگم گذاشتمش رو میوت ، همسایه ها اذیت نشن!
تو تاکسی کناریم به راننده گفت من بچه امام حسینم ...
راننده پرسید میدون امام حسین؟
پَ نه پَ ایشون خود علی اصغره ماشالله بزرگ شده مردی شده واسه خودش ...
دراز کشیده بودم لب استخر ... دوستم میگه آفتاب می گیری؟
پَ نه پَ با خورشید مسابقه گذاشتیم، هر کی دیرتر بخنده برندس !
رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم ...
مربیه میگه بچه رو میبریدش؟
پَ نه پَ همینجا میخورمش
دارم کباب درست میکنم رو منقل و سیخای کبابو میگردونم ...
اومده خودشو لوس کرده با لحن بچه گونه میگه عشقم داری کباب درست میکنی؟
پَ نه پَ دارم فوتبال دستی بازی میکنم
جلو عابر بانک تو صف وایسادم یارو می گه ببخشید شمام پول میخاین؟
پَ نه پَ خونه کامپیوتر نداریم میام اینجا فیس بوکم رو چک کنم
رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم ...
یارو میپرسه نذریه؟
پَ نه پَ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش !
برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری ... طرف می گه از کسی شکایت دارین؟
پَ نه پَ اومدم فرار مایکل اسکلفیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم
مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگـــــــــــــــــس ... !
میگه بکشمش؟؟
پَ نه پَ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش
رفتم آلبالو بخرم ... یارو میگه بریزم تو پلاستیک؟
پَ نه پَ همینجوری دونه ایی بده بندازم دور گوشم خوشگل شم !!!
به دوستم میگم دیشب تو کرمان یه پسره بنزین ریخته سرش خودشو تو خیابون اتیش زده...
میگه سوخت؟!
پَ نه پَ یه جون گرفت رفت مرحله بعد !
دارم فیلم میبینم ... زنه توش بیکینی پوشیده...
مامانم اومده میگه فیلم خارجیه؟
پَ نه پَ مختار نامست یه چند قسمتش تو سواحل انتالیا فیلمبرداری شده !
رفتم مرغ سوخاری بخرم یارو میگه همینجوری میبری؟
پَ نه پَ یه شرت پاش کن جلو مهمونا خجالت نکشه
رفتم دفتر هواپیمایی میگم عجله دارم میشه پرواز امروز شیراز رو واسم چک کنید؟
میگه اگه جا داد بگیرم؟
پَ نه پَ نگیر بذار پر شه من فردام میام چک میکنم بخندیم
جلو در اورژانس بیمارستان اعصاب خورد دارم قدم میزنم ...
یارو میگه آقا چرا انقدر پریشونی مریض بد حال داری؟؟
پَ نه پَ تو امریکن آیدل اجرا دارم تو فکرم چجوری بخونم که سایمون ایراد نگیره!
سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟
میگه اذییتتون میکنه؟!
پَ نه پَ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره!
رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکم سریع تر...
میگه شمام دستشویی داری؟
پَ نه پَ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!
رفتم آزمایشگاه آزمایش ادرار بدم ...
ظرف رو می دم پرستاره میگه ادراره؟؟
پَ نه پَ سکنجبینه برو کاهو بیار بزنیم توش بخوریم!
تو نوزادیمون شیر خشک نایاب شده بود …
اول با عرض پوزش از همه دوستای تهرانی
بابا بخدا خسته شدم از این همه تبعیض تو این مملکت. آخه این چه وضعی ساختن واسه ما شهرستانی ها؟مگه فقط تو این کشور تهرانی های عزیززززززززززززز زندگی میکنن؟
یه بزرگراه میسازن که بعد از ظهر از سر کار میان خونه و هوس شمال میکنن به آنی برسن شمال واسه عشق و حال،اونوقت من شهرستانی واسه یه کارو بدبخ...تی میخوام برم قبرسون 10 دفعه پنچر میکنم تا برسم اونوقت کرور کرور پول ریختن تو این آزادراه شمال
برداشتن بومی سازی کردن دانشگا ها رو،100 تا دانشگاه مادرو دادن تهران بعد گفتن حالا بومی میکنیم، تهرانی میبخشیدا... بارش نیس میره یه صندلی تو دانشگاه تهران میگیره زیر دماغشم نمیبینه با وجودی که دماغشم بالا نمیتونه بکشه اونوقت شهرستانی بدبخت میخونه میخونه میخونه کورو کچل میشه دانشگاه قبول میشه بعد اون تهرانی میگه آخی دانشگاه یالقوزآباد درس خوندی...!!!!!!!!!!!!یعنی دلت میخوادا....
زمستون واسه یارانه گاز میرن جزء نقاط سردسیر، تابستون میشه گرمسیر!!!!!!!!!!ای خدا
اینکارای دولت باعث شده که تهرانیا هم.....
میری تهران بهت یه نگاه ترحم آمیز احمقانه میندازه دو تا تیکه هم لهجتو مسخره میکنه بعد میگه آخی از شهرستان اومدی!!!!!!!!!!!
آخر هفته میشه تعطیلی میشه تقی به توقی میخوره پا میشن ایل و تبار میان شهرستان میخورن و میپاشن و میریزن بعد آخر تعطیلات میگن آخ پوستمون خراب شد، حوصلمون اینجا سر رفته، شما اینجا چجوری زندگی میکنید!!!!!!!!!!!!!!!آخه بگو....
لا اله الا اله
تبلیغ میسازه مهندس و دکترشو میذاره تهرانی اونایی که هیچی حالیشون نیس میشن شهرستانی!!!!!!!!!!
تو فیلماشون همیشه شهرستانی محتاج عشق و مرام تهرانی!!!!!!!!!!!!آخه بگو...
ای خدا چی بگم
پول و ثروت و نفت و کشاورزی و کار مال ما شهرستانی هاست ، قر و اطفارو کلاسش مال تهرانیا،بعد جالب این که ادعای فرهنگشون عالم و برداشته
...................................
...................................
دادو بیداد که در محفل ما رندی نیست
....................................
حشمت فردوس:صابر ماشین قاسمو تا جایی که جا داره بار بزن قبل بقیه
صابر:همین الان آقاجون؟
حشمت فردوس:َ ﻧﻪ ﭖَ 13 بدر سال بعد!
ریشه یابی َ ﻧﻪ ﭖَ در سریال ستایش
نامزدم برا همیشه میخواست بره خارج ، رفتم بدرقش لحظه آخر بهش میگم واقعا میخوای بری میگه پ ن پ دیدم 6 ساله پا پیش نمیزاری گفتم رومانتیک کات کنیم خاطره شه.
تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه
رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!! پــــ نه پـــــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم
رفتم خونه دوستم دارم بند کفشمو باز می کنم..
میگه میای تو؟؟
پَــ نَ پَـــ.. نذر کردم پابرهنه برم جمکران، می خوام کفشامو بزارم اینجا
به مامانم میگن مامان شام چی میخوای درست کنی....میگه مگه شام خونه ای.میگم : پـَ نــه پـَ ، از سواحل گینه بی صاحاب با زیر دریایی میان دنبالم ببرنم شیر شتر در عربستان بنوشم....واسه دسرم مریخ دعوتیم شما بخورین مامان جان
با لباس سربازی از پادگان برگشتم مامانم میگه پادگان بودی..بش میگم پـَ نــه پـَ با این لباس رفتم کاخ ریاست جمهوری ادعا کردم رضا خان ام میخوام کودتا کنم!!!!
میگه کی به دنیا اومدی؟ میگم آبان، میگه ینی نیمه دوم؟
پـَ نــه پـَ تو وقتهای تلف شده نیمه اول به دنیا اومدم
رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟
میگه برا کباب؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام
اومدم خونه مامانم میگه اومدی ؟میگم پَ نه پَ قبلا" اومدم الان تکرارش داره پخش میشه
دم دستشویی عمومی واستادم تا نفر قبلی بیاد بیرون، اومده بیرون، میبینه دارم پیچ و تاب میخورم میگه دستشویی داری؟؟ میگم پـــ نه پـــ ، دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی میکنم!
فقر؟! سرت رو کردی توی مانیتور میخوای فقر رو احساس کنی؟! من از فقر چی بنویسم که جز احساس ترحم تو رو بتونه بیانگیزه؟!
فقر رو از اونجایی که شما داری الان این نوشته رو می خونی نمیشه حس کرد! در هزاران وبلاگی که امروز درباره “فقر” نوشته اند، اثری از “فقر” نیست.
فقر اونجاست که پدری پول نداره برای بچه هاش نون بخره و به همین خاطر رو نداره شب برگرده خونه و توی پارک می خوابه.
فقر اونجاست که دخترک از شرم مانتوی پاره اش لج میگیره و میگه که دیگه نمیرم مدرسه.
فقر اونجاست که پدری بخاطر اینکه نمی تونه جهیزیه دخترش رو جور کنه، دست به خودکشی می زنه.
فقر اونجاست که …
فقر احساسه. احساس گفتنی نیست، شنیدنی نیست، دیدنی هم نیست. باید فقیر بود تا فهمید فقر یعنی چه…؟
وضعیت دعواهای خیابانی
دعوا چیز خوبی نیست؛ وگرنه وسط آن حلوا پخش میکردند. خدا به انسان عقل داده که با همنوع خودش با منطق و استدلال صحبت کند؛ حالا یا قانع میشود یا که میزنی لهش میکنی!... نه آقا، چی چی را میزنی لهش میکنی؟... مگر شهر هرت است؟ ما همین طور بر سبیل شوخی یک چیزی گفتیم تا واکنش شما را بسنجیم که سنجیدیم. ماشاءالله از آمادگی بدنی خوبی برخوردارید و هر آن آمادهاید، چون فنر از جا دربروید. حالا این جای مورد نظر ممکن است همان کوره معروف باشد یا هر جایی دیگر که فکرش را بکنید.
در نکوهش دعوا:
دلایل قوی باید و معنوی / نه رگهای گردن به حجت قوی
میبینید حضرت مولانا در راستای جلوگیری از انواع دعواها و تندیهای موجود در تمامی عرصههای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و غیره، چه حرف قشنگ و پیشگیرانهای زده است؟... با این حال نمیدانیم چرا رئیس مرکز تحقیقات پزشکی کشور از رشد 8 درصدی نزاعهای خیابانی در سال گذشته خبر میدهد.
علتیابی: به نظر ما که غالبا نیز به خال میزنیم، مگر در مواردی که به خال نمیزنیم؛ علت و عواملی را در این راستا به صورت احتمال میتوان ردیف کرد:
1ـ مشکل عصبی: بعید نیست در این عصر ماشینی، بعضیها یک مقداری بیشتر اعصابشان ضعیف شده و اگر قرصشان را به موقع نخورند، یا کتک میزنند یا کتک میخورند.
2ـ کمبود حوصله: همچنان که خانههای مردم دیگر کمتر ویلایی هست و بیشتر در آپارتمان زندگی میکنند؛ حوصلههایشان هم دیگر آن حوصلههای سابق نیست. اگر هم یاد گرفته باشند موقع دعوا تا 10 بشمارند، ممکن است طرف مقابلشان یاد گرفته باشد تا 9 بشمارد. برای همین است که از این طرح اهدای 1000 متر زمین جهت ساختن خانههای ویلایی، به شدت استقبال میکنیم.
3ـ چاقوهای بیضامن: سابق بر این معمولا چاقوها ضامن داشت که گاهی گیر میکرد و باعث کاهش خسارت میشد؛ اما الآن به مدد تکنولوژی پیشرفته بشر، حتی چاقوی لیزری به بازار آمده که طرف نمیفهمد از کجا خورد.
4ـ بیشتر گرفتن اراذل: از آنجا که وجود اراذل و اوباش بزن بهادر در هر محلهای برای اهالی آن منطقه بدآموزی دارد، توصیه میشود که اراذل و اوباش موجود، بیش از اینها گرفته شوند. حتی بد نیست که بعضی از آنها دو بار گرفته شوند. کار از محکم کاری عیب نمیکند.
حرف آخر: علل و عوامل دیگری هم در کار است که چون نه حوصلهاش هست، نه اعصابش، فعلا به همین چندتا که عرض شد، کفایت میکنم. بیشتر اصرار کنید، یکدفعه دیدید که دست به یقه شدم ها!