زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

زیبایی تغییرات

خدایا هرکسی رو که تو این دنیا عاشقش میشم ومیپرستمش ترکم میکنه!! نکنه که تو هم یه روز ترکم کنی خدا جون....

درد دل های یک زن...

مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد ، دستش را در جیبش می کند و در می آورد ، من به شیشه چسبیده ام اما هر قدر جمع تر می شوم او گشادتر می شود .. موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند ....

*(تقصیر خودم بود باید جلو می نشستم ..!!!)

مسافر صندلی پشت زانوهایش را در ستون فقراتم فرو می کند ، یادم هست موقع سوار شدن ق...د چندانی هم نداشت ، باید با یک چیزی محکم بکوبم توی سرش ، چیزی دم دستم نیست احتمالا فکر کرده خوشم آمده که حالا دستش را از کنار صندلی به سمت من می آورد....

*(تقصیر خودم بود باید با اتوبوس می آمدم ..!!! )

اتوبوس پر است ایستاده ام و دستم روی میله هاست ، اتوبوس زیاد هم شلوغ نیست و چشمان او هم نابینا به نظر نمی رسد ولی دستش را درست در 10 سانت از 100 سانت میله ای که من دستم را گذاشته ام می گذارد .. با خودم می گویم " چه تصادفی " و دستم را جابه جا می کنم ... اما تصادف مدام در طول میله اتفاق می افتد .....

*(تقصیر خودم است باید این دو قدم راه را پیاده می آمدم ...!! )

پیاده رو آنقدر ها هم باریک نیست اما دوست دارد از منتها علیه سمت من عبور کند ، به اندازه 8 نفر کنارش جا هست ولی با هم برخورد خواهیم کرد ... کسی که باید جایش عوض کند ، بایستد ، جا خالی بدهد ، راه بدهد و ... من هستم ...

*(تقصیر خودم است باید با آژانس می آمدم ...!!! )

راننده آژانس مدام از آینه نگام می کند و دستش را لای پاهایش می برد و لبخند می زند ... سرم را باید تا انتهای مسیر به زاویه 180 درجه به سمت شیشه بگیرم .. مدام حرف میزند و از توی آینه منتظر جواب است ..خودم را به نشنیدن می زنم ... موقع پیاده شدن بس که گردنم را چرخانده ام دیگر صاف نمی شود ... چشمانش به نظر سالم می آید اما بقیه پول را که می خواهد بدهد به جای اینکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع می کند ... البته من باید حواسم می بود و دستم را با دستش تنظیم می کردم ....

*(تقصیر خودم است باید با ماشین شخصی می آمدم ...!!! )

راننده پشتی تا می بیند خانم هستم دستش را روی بوق می گذارد... راه می دهم ... نزدیک شیشه ماشین می ایستد نیشش باز است و دندانهای زردش از لبان سیاهش بیرون زده است ... "خانم ماشین لباسشوئی نیست ها ".... مسافرهای توی ماشین همه نیششان باز می شود ... تا برسم هزار بار هزار تا حرف جدید می شنوم ...و مدام باید مواظب ماشین هایی که فرمانهایشان را به سمت من می چرخانند باشم ...موقع رسیدن خسته هستم .. اعصابم به کلی به هم ریخته است

*(تقصیر خودم است زن جماعت را چه به بیرون رفتن !!!)

نمی دونم تا کی باید به جای اینکه حقمون رو بگیریم ، خودمون رو توبیخ کنیم


پی نوشت (1) : این هست فرهنگ بالای جامعه ی ما!!!!

چرا باید در دل های یک زن جامعه ما این باشد!!!!

نظرات 21 + ارسال نظر
رها 8 مرداد 1390 ساعت 18:52 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

فوق العاده بود داداشی....

اینم همون امنیتیه که واسه قشر مونث جامعه فراهم کردن...!!!!!!!!

وقتی این قشر از همین امنیت سطحی و ساده برخوردار نیستن دیگه پس نباید از پر شدن صفحه ی روزنامه ها با خبرای بدتر تعجبی کرد...

خدا رو شکر ما همیشه از آخر اولیم!!!!!!

این یه قسمت کوچیکه...
خیلی چیزهای دیگه هم هست که نمیشه گفت...
آجی تو که همیشه اولی...

3 کله پوک 8 مرداد 1390 ساعت 20:32 http://www.kalepuck.blogfa.com

خداوکیلی دیگه این دفعه رو بگو نفر اول نیستم................
بسه دیگه..............
بله دیگه، اینم از مملکت اسلامی ما و آرامش روانی جامعه!
حالا تو حامی زنان عصبانی و درددل هاشونی؟؟؟!!!
اگه هستی می خوای یه کوچولو به بروبچه ها بگم بیان دردودل کنن، خالی شن.....ها!

اااااءءءءء چرا کشیدی کنار؟؟؟؟
مملکته ما داریم؟؟؟
حامی حامی نیستم من طرفدار حقم.
بگو بیان با گوش شنوا پذیرا هست

تدبیرکهن 8 مرداد 1390 ساعت 20:35 http://tadbirkohantop.blogfa.com

سلام دوست عزیز خوشحال میشم به وب من هم سری بزنی اگه خوشت اومد وب من رو هم بین دوستان قرار بدی....منتظر حضور پر مهرت هستم....[گل]

سلام دوست عزیز
لینک شدی
در اولین وقت اقدام میکنم.

nimatanha14 8 مرداد 1390 ساعت 23:29 http://sokhanedell.blogfa.com

سلام. خوبی؟ [نیشخند]

ما نبودیم خوش میگذشت ؟

حتما" آره دیگه آنچز که عیان است چه حاجت به بیان است ؟ [نیشخند]

جالب بودن دردو دلا ممنون [نیشخند]

اینم بابت دیر کرد!
_____ (_.•´/|\`•._)
_______ (_.:._)__(¯`:´¯)
__(¯`:´¯)__¶__(¯ `•.?.•´¯)
(¯ `•?.•´¯)¶__(_.•´/|\`•._)
(_.•´/|\`•._)¶____(_.:._)_¶
__(_.:._)__ ¶_______¶__¶¶
____¶_____¶______¶__¶¶ ¶¶
_____¶__(¯`:´¯)__¶_¶¶¶¶ ¶¶¶¶
______(¯ `.?.•´¯)_¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶
______(_.•´/|\`•._)¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶
_______¶(_.:._)_¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶_______¶__¶__¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶¶¶______¶_¶_¶¶¶¶(¯`:´¯)¶¶¶¶¶
¶¶¶¶¶(¯`:´¯)¶ _¶(¯ `•?.•´¯)¶¶¶
¶¶¶(¯ `.?.•´¯ )¶ (_.•´/|\`•._)¶
¶¶¶(_.•´/|\`•._) ¶¶ (_.:._)¶¶
¶¶¶¶¶¶(_.:._)¶¶¶_ ¶¶¶¶ ¶¶¶
__¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶(¯`:´¯) ¶¶ ¶¶¶
______¶¶¶¶¶(¯ `•.?.•´¯)¶¶ ¶¶¶
____¶¶¶¶ ¶¶ (_.•´/|\`•._)¶¶¶ ¶¶¶
___¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ¶ (_.:._)¶__¶¶¶ ¶¶
___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶_¶¶¶ ¶¶¶___¶¶ ¶¶
_¶¶¶¶ ¶¶¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶____¶¶¶
¶¶¶¶¶¶¶¶____ ¶¶¶ ¶¶¶¶_____¶
-_____--------_¶¶¶¶¶¶¶¶¶
-----_____---_¶¶¶¶¶¶¶¶¶
----____-----_¶¶¶¶¶¶¶¶¶
___|___|___|_____|___|___|___|___
__|___|___|____|___|___|____|__|__
___|___|___|____|___|___|_|__|___|_
__|___|___|____|___|___|___|___|

راستی یه آپی هم کردم منتظرتم ! موفق باشی [نیشخند]

سلام
ممنون خوبم.
چه خوشی الان که اومدین دیگه تکمیل شد.
چرا زحمت کشیدین شما خودتون گل تشریف دارین.

رها 8 مرداد 1390 ساعت 23:32 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

آره داداشی اینجا اول شدم
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

تو همیشه اولی

رها 9 مرداد 1390 ساعت 04:26 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

قربونت داداشیییییییییییییییییییییییییی

مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

خواهش میکنم آجی

3 کله پوک 9 مرداد 1390 ساعت 14:09 http://www.kalepuck.blogfa.com

ما کنار بکشیم؟؟؟؟!!!!!!
عمرا داداش..............
میخواستم بزارم شوقش ماله یکی دیگه باشه بلکه امید به زندگیش بیشتر بشه.............
سر علی میخواستم ریا نشه......والا.......

آفرین آفرین
این میگن جوانمرد

رها 9 مرداد 1390 ساعت 21:42 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

داداشی آپم

منتظرم

وایسا آمدم...

رها 9 مرداد 1390 ساعت 23:36 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

سلام داداشیه بامعرفتم
مرسی که اومدی داداشم
لطف داری... من که همیشه واست دعا میکنم آقا داداش


شعر رو همینجوری نوشتم
من کسی رو ندارم که بخاد بره

سلام
خواهش می کنم.
ممنون
پس چی که دارم میرم!!!!

رها 10 مرداد 1390 ساعت 00:25 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

خب من فکر کردم منظورت یه چی دیگه ست


منکه یادم نمیره داری میری داداشی

میدونم آجی شوخی کردم چرا ناراحت میشی

رها 10 مرداد 1390 ساعت 00:34 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

داداشی ببخشید
از دستم ناراحتی؟؟؟؟؟

بخدا قصدی نداشتم

نه آجی ناراحت چرا...
طوری نشده که....

رها 10 مرداد 1390 ساعت 04:32 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

خب راستش به دو بیتش که رسیدم یاد خودت افتادم داداشی

مرسی که ناراحت نیستی

بازم مرسی آجی کوچولو
باز گفت ناراحت!!! ناراحت واسه چی؟؟؟

تدبیرکهن 10 مرداد 1390 ساعت 09:40 http://tadbirkohan.blogfa.com

خدایا هرگز نگویمت که دستم بگیر ! عمریست گرفته ای...رهایم مکن!در حلول ماه مهمانیت هدیه ارزاق عاشقیت سفره رزق و روزیت برکت حس وجودیت نجات های بی نیاز زسجودم منو در این ماه بندگی بی نیاز نکن ز سجودت . تا دگر بار غرق شنیدن مناجات های مولای ما مسکینان امیرالمونین حیدر شویم و لقمه ای از مناجاتهای تنهایی اس را به ما نیز بچشان تا شاید ما هم بتوانیم سر سفره عشاقت باز بگوییم ، خدارا شکر که باز مارا سر سفره ات جا داده ای .حلول ماه مبارک رمضان برشما مبارک .التماس دعا جهت تعجیل در ظهور سرورمون آقامون مولامون امام زمان (عج)
اگه سر سفره افطار یا مناجات سحر دلتون شکست این دلشکسته رو هم از یاد نبرین و دعام کنین ...

فرا رسیدن ماه رمضان بر شما هم مبارک.
ما خودمون محتاجیم به دعا...

رها 10 مرداد 1390 ساعت 10:30 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

بازم ممنون داداشم

خیلی مهربونی

راستی وقتی بری دیگه من آجی کوچولوی کسی نیستم...
چون بین همه ی آجیا و داداشیام فقط تو ازم بزرگتری

چه برم چه باشم تو همیشه آجی کوچولوی من میمونی...

nastaran 10 مرداد 1390 ساعت 19:13

albate in matn ziadi zana ro badbakht jelve dade
are doroste inja farhang kheili bala nis
dgarano nemidonam ama man ke ta hala harvaght azin etefagha oftade hagheshono nahadam kafe daseshon:D
bastegi be shahamato shojate khodetam dare

وقتی چند نفر ادبشون کنن دیگه جرات از این کارا پیدا نمی کنن!!!

رها 11 مرداد 1390 ساعت 10:34 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

داداشی کجایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نکنه بی خداحافظی گذاشتی رفتی؟؟؟؟؟

نه آجی کجا برم!!!
یه چند روز رفتم پیش دوستام!!!

مونا 11 مرداد 1390 ساعت 10:49 http://masloob0065.blogfa.com

چه باحال انگار من بودم اینا رو نوشتم

شایدم بودی؟ کسی چه می داند!!!

رها 11 مرداد 1390 ساعت 11:15 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

داداشی بیا توو وبم نظرتو بگو...

منتظرم...

اومدم آجی

رها 11 مرداد 1390 ساعت 15:06 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

چرا نیستی داداشییییییییی؟؟؟؟؟؟

اومدم آجی اومدم

رها 11 مرداد 1390 ساعت 15:25 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

آخ جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
هوووووووووررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
داداشیم اومددددددددددددددد
سلام به داداش یوسف بامعرفت من...
خوبی؟؟؟؟؟

واااااااااااااااااییییییییییییییییی مرسی داداشممممممممم
خیلی به آجی کوچولوت لطف داری

توام همیشه داداش یوسف خودم می مونی... یادت باشه

ممنون مرسی...
دیگه منو شرمنده نکن...
مرسی آجی کوچولوی من.

رها 11 مرداد 1390 ساعت 15:44 http://www.sayeye-setare.blogfa.com

* یه روز به خدا گفتم: بیا دنیا رو قسمت کنیم!
آسمون مال من، ابراش مال تو...
دریا مال من، موجاش مال تو...
ماه مال من، خورشید مال تو...
خدا خندید و گفت:
تو "بندگی" کن، همشون مال تو، حتی من...!*

" آغاز ماه بندگی مبارک "

ماه رمضان بر تو هم مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد